کد مطلب:234266 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:246

ترجمه ی کتاب
بنام خداوند بخشاینده مهربان



دست بدامن فضل خدای میزنم

باو از لغزشها پناه میبرم



خداوند بنده یی را مبتلا نمیكند، بدنی را دچار بیماری نمیسازد مگر اینكه دارو و درمانی هم برایش قرار می دهد و برای هر دسته ی از دردها نوعی از داروها و درمانها است.

بدن آدمیزاد حكم كشوری را دارد كه پادشاهش قلب باشد.

رگها و اوصال و دماغ عمال او هستند (فرمانروایان).



[ صفحه 45]



خانه آن پادشاه دل است زمین و حیطه ی استیلای او بدن است اعوان او دستها، پایها، لبها، گوشها و زبان است.

خزانه او معده و شكم، سرا پرده او صندوقه سینه است.

پس دستها یاران (معاونان) او هستند كه آنچه را بخواهد نزدیك كنند یا دور سازند و بر آنچه پادشاه اشارت كند عمل نمایند.

پایها مركب فرمانبردار پادشاه هستند كه هر كجا بخواهد او را نقل و انتقال می دهند.

چشمها پادشاه را بآنچه از نظرش پنهان است دلالت میكنند زیرا شاه درون سرا پرده است چیزی و كسی در سرا پرده ی او راه نمییابد مگر با جازت او.

و همین چشمها برای پادشاه دو چراغ روشن نیز هستند.

گوشها بمنزله حصن و حصار مملكتند مانند پاسداران در مرز كشورند چیزی و كسی را در خاك او وارد نمیكنند مگر با موافقت او چون توانائی آنرا ندارند كه بی اشارت او كار كنند و هنگامی كه پادشاه فرمان احضار چیزی را صادر كرد خود بحال سكوت و انتظار بسر میبرد تا بوسیله گوشها چه می شنود پس آنچه را شنید جواب می گوید.

زبان با افزار و ادوات بسیار خود سخن پادشاه را ترجمه میكند. از جمله آلات و افزار زبان ریح الفؤاد و بخار معده و لبها و دندانها هستند كه بعضی از بعض دیگر بی نیاز نیستند و سخن زیبا و تمام ادا نمیشود مگر آنكه در بینی بگردد زیرا بینی كلام را زیبا میكند چنانكه دمیدن در مزمار بصورت آواز خوشی در میآید.



[ صفحه 46]



اما سوراخهای بینی دو نقیب او هستند. بویهائی را كه خوش و معطر است و پادشاه آنرا دوست دارد بر او داخل میكنند و چون بوی بدی پیدا شد كه شاه از آن نفرت داشت بدستها فرمان میدهد كه جلوی بینی را بگیرند و از ورود آن ممانعت كنند.

برای این سلطه و اقتداری كه باین پادشاه داده اند علاوه بر خوشی و ناخوشی كه از اعوان و عمال خود می بیند برابر كارهایش ثواب ها و عقابها مقرر است، شكنجه او از شكنجه های پادشاهان ظاهری قهار جهان سخت تر است، ثواب او از پاداش آنها بالاتر اما شكنجه او اندوه است و پاداش او سرور و خوشی است.

منشأ حزن و اندوه طحال (سپرز) است و مبدء سرور و خوشی كلیه و ثرب است و از كلیه ها دو رگ بصورت اتصال دارد از اینرو سرور و اندوه آشكار و علامتشان بر وی صورت پدیدار میشود.

و این رگها كه در تن آدمی است راههائی است از عمال بسوی پادشاه و از پادشاه بسوی عمال و شاهد بر این مطلب آنست كه وقتی دوا میخورید رگها آن دوا را بفعالیت خود بمحل درد میرساند.

بدان كه جسد آدمی بمنزله زمینی است پاكیزه كه چون به آبادانیش مشغول شوی و آبیاری كنی بطوریكه در آبیاریش افراط نكنی تا غرق شود (بصورت باتلاق و لجنزاری در آید) و تفریط نكنی تا از كم آبی تشنه بماند و خشگ شود البته همیشه معمور و آبادان خواهد بود حاصلش فراوان و زراعتش پاكیزه خواهد شد و اگر از آن غفلت بورزی فاسد و خراب خواهد گشت و گیاه و سبزه در آن روئیده نخواهد شد. بدن آدمیزاد بمنزله همین زمین است به تدبیر درست



[ صفحه 47]



در خوردنیها و نوشیدنیها صحیح و صالح میبماند و سلامتی در آن برقرار میگردد.

بنابراین در آنچه موافق و مناسب معده و مزاج تست فكر كن در چیزهائی كه بدنت از آن نیرو میگیرد و بآن تمایل پیدا میكند آنرا برای خود بمیزان درستی تقدیر كن و بدل ما یتحلل خود قرار بده.

بدان كه هر یك از این طبایع مایل بچیزی است كه سنخیت و مشاكلتی با آن داشته باشد پس چیزی را كه مشاكل بدنت میباشد برای تغذیه خویش اختیار كن. كسیكه زیادتر از حد لزوم طعام بخورد غذا به بدن خود نرسانده بلكه ضرر وارد آورده است و كسیكه بمقدار لازم بخورد بدون كم و زیاد بمزاج خود خدمت كرده است.

همچنین آب، پس. راه تندرستی اینست كه بمقدار كافی بخوری و در حالتیكه هنوز اشتهای بطعام داری دست از خوردن بكشی این چنین غذا خوردن برای معده و بدنت صالح تر و برای عقلت پاكیزه تر و بر جسم و شكمت سبكتر است.

چیزهای خنك و سرد را در تابستان و گرم را در زمستان و معتدل را در بهار و پائیز مصرف كن البته بمقداری كه بتوانی تحمل كنی و رغبت بآن داشته باشی.

در اول غذا بخوراكهای سبك كه بدنت از آن تغذی میكند شروع كن آنهم باندازه ی عادت و بحسب طاقت معده و نشاط روح.

اما مقداری از زمان را كه باید در خوردن رعایت كنی از قرار ذیل است:

در هر روز یك مرتبه هنگامیكه هشت ساعت از روز بر آمده باشد..

یا در هر روز سه مرتبه، یك مرتبه اول روز یكبار آخر روز بار سوم در روز بعد هنگامیكه هشت ساعت از صبح گذشته باشد و در آن روز احتیاجی بغذای شام پیدا نخواهی كرد.

این دستور غذا همان ترتیبی است كه جد بزرگوارم محمد صلی الله علیه و آله و سلم بعلی علیه السلام فرمان داد كه یك روز یك وعده و روز دیگر دو وعده غذا بخورد.

و باید این وعده های غذا نیز بمقداری باشد كه از اعتدال نگذرد زیاده و نقصانی در آن نرود و در حالیكه هنوز اشتهایت باقی است دست از طعام بردار و شربتی كه روی غذایت مینوشی باید عتیق و حلال باشد بكیفیتی كه بعدا برایت شرح خواهم داد.

اكنون آنچه را كه از تدبیر فصول دوره سال و ماههای رومی كه هر فصلی جداگانه در آن اتفاق می افتد و شایان تذكر است با آنچه از خوردنیها و نوشیدنیها بتناسب آن مصرف میشود و چیزهائیكه باید از آن پرهیز كرد و چگونگی بهداشت را از گفته های قدماء برایت ذكر میكنم و سپس بگفتار پیشوایان دین در بیان صفت شراب حلال كه بعد از طعام مصرف میشود بر میگردیم.=



[ صفحه 50]